تلاش چند ساله يک گروه حرفه اي به رهبري داود ميرباقري به ثمر نشسته و اين روزها مردم شاهد پخش مختارنامه از رسانه ملي هستند. ظاهرا تمام اين انتظارها بي ثمر نبوده و مختارنامه مي تواند انتظار مخاطب مشکل پسند ايراني را برآورده کند.
اين گزارش خلاصه اي است از داستان مختارنامه؛ مجموعه اي تلويزيوني که در 40 قسمت ميزبان جمعه شب هاي شما خواهد بود:
سه قسمت اول: مختار كه بود؟
ميرباقري براي ورود به قصهاش درست زماني را انتخاب كرده كه ماجراي سريال تحسين شدهاش امام علي(ع) تمام شده. سال 41 هجري. امام علي(ع) در كوفه به دست ابن ملجم شهيد ميشود و امام حسن(ع) جاي پدر را ميگيرد.
امام علي(ع) قبل از شهادت سپاه كوفه را آماده كرده بود تا براي جنگ دوباره به صفين برود اما نشد و امام حسن(ع) راه او را پيش گرفت. سپاه را به سمت صفين برد اما بين راه با پول و وعدههاي معاويه سپاه كوفه از هم پاشيد و كار به جايي رسيد كه امام به دست كوفيان زخمي شد. ما در سريال ميبينيم كه اين ماجراها همزمان با 40 سالگي مختار است.
او بعد از مرگ پدرش كه از فرماندهان جنگ با ايران بوده و زير پاي فيل سپاه ساساني كشته شده، سياست و جنگ را كنار گذاشته و در مدائن و در جنوب كوفه گندمكاري ميكند. امام كه مجروح شده به حاكم مدائن كه عموي مختار است پناه ميآورد و عمو هم مختار را فرا ميخواند تا از امام محافظت كند. اينگونه پاي مختار به ماجرا باز ميشود. مختار اينجاي قصه زير بار همراهي با امام حسن(ع) نميرود. سه قسمت ابتدايي مختارنامه، همين دوران را نشان ميدهد. درحقيقت ما در اين سه قسمت با حال و هوا و شخصيت مختار آشنا ميشويم. در قسمت دوم بخش ديگري از زندگي مختار را ميبينيم. زندگي شخصي او را.
مختار 2 زن داشته كه عقايد متفاوتي داشتهاند. فريبا كوثري (عمره) نقش زن مثبت و طرفدار آل علي را دارد و نسرين مقانلو (ام ثابت) هم نقش زن منفي و سياستمدار او را دارد. اين وسط مادر مختار (ژاله علو) هم هست كه كارش ميانهداري بين دو هوو است. مختار از چهرههاي سرشناس كوفه است طوري كه مهدي فخيمزاده (عمربنسعد) كه پدرش سعد ابي وقاص فاتح ايران است، براي وصلت با خانواده او پا پيش ميگذارد.
در قسمت دوم فخيمزاده و مقانلو را ميبينيم يعني در قسمت آينده كه هفته بعد پخش ميشود.
قسمت سوم ماجراي شهادت امام حسن(ع) است. انگار ميرباقري چيزي در ويشكا آسايش ديده كه يك امامكشي ديگر راهم به او سپرده. اگر يادتان باشد در سريال امامعلي(ع) او در نقش قطام، محرك اصلي وردان ابن ملجم براي شهادت امام علي(ع) بود. در اين سريال و در نقش كوتاهي هم كه دارد جعده است. زن امام حسن(ع) كه با زهري كه معاويه فرستاده اين امام را هم شهيد ميكند. ميخواهيد يك اتفاق غيرمنتظره ببينيد؛ اين قسمت سوم را از دست ندهيد.
احمد ايراندوست يا همان غول برره با شمايلي عجيب وارد ميشود.
قسمت چهار تا شش: حسين(ع) ميآيد
اگرتا قسمت سوم با سريال ارتباط برقرار نكردهايد هنوز وقت داريد. از قسمت چهارم همهچيز عوض ميشود از سال 41 هجري به سال 60 ميرويم. همان سالي كه معاويه ميميرد و با روي كار آمدن يزيد مقدمات فاجعه كربلا آماده ميشود. عربنيا از اين قسمت گريم ميانسالي دارد و 20 سالي مسنتر شده. داوود رشيدي و ژاله علو از اين قسمت وارد سريال ميشوند. رشيدي پدر زن مختار است. قسمت پنجم جايي است كه با نامههاي كوفيان كه يكي از آنها را هم مختار نوشته، امام حسين(ع) مسلم را به كوفه ميفرستد. امين زندگاني بازيگر نقش مسلم است. جالب است بدانيد سكانس ورود مسلم به كوفه اولين سكانسي بود كه از اين سريال فيلمبرداري شد. آن هم در فروردينماه شش سال قبل، در كوير كاشان.
اگر ميخواهيد اشقيا را ببينيد بايد تا قسمت ششم صبر كنيد. ميرباقري در اين قسمت دو چهره نام آشناي فاجعه عاشورا را برايمان رونمايي ميكند. عبيداللهبن زياد، حاكم كوفه، كه نقشش را فرهاد اصلاني بازي ميكند. فكرش را بكنيد صفدر سريال آشپزباشي با آن شلختگي عامل اصلي كربلاست. شمر هم اين قسمت ميآيد. محمد فيلي اين نقش را بازي كرده با گريمي عجيب و غريب. فيلي را هم هنوز خيليهايمان با نسيمبيگ سريال «روزي روزگاري» ميشناسيم. فرخ نعمتي و پرويز پورحسيني هم از اين قسمت اضافه ميشوند. نعمتي كه نقش امام رضا(ع) را در ولايت عشق داشت، اينجا هانيبن عروه است. كسي كه در بگير و ببند ابن زياد، مسلم را پناه ميدهد. پورحسيني هم نقش كوتاهي دارد ميثم تمار يار امام علي(ع) كه توسط ابن زياد به دار آويخته ميشود.
قسمت 7 تا9: روز واقعه
در قسمتهاي هفتم و هشتم با بيوفايي كوفيان مسلم دستگير و شهيد ميشود، مختار هم كه خانهاش يكي از پناهگاههاي مسلم بوده دستگير ميشود و به زندان ميافتد. نقش امين زندگاني و فرخ نعمتي در اين قسمت تمام ميشود. واقعه عاشورا در قسمت نهم اتفاق ميافتد. مختار در زندان است و فقط خبر را ميشنود ما هم مثل مختار فقط خبرها را ميشنويم و تبعات را ميبينيم. البته ميرباقري برعكس شوذب خزانهدار (امين تارخ) سريال «معصوميت از دست رفته»اش به اين راحتي از ماجرا عبور نكرده. ما در 31 قسمت بعدي مختارنامه حداقل 5 برش از واقعه را به بهانههاي مختلف از روياي مختار تا اعترافات اشقيا خواهيم ديد.
قسمت 10 تا 14: در كنار خانه خدا
شايد بارها رضا كيانيان را با گريم عجيبش ديدهايد. او از قسمت 12 به سريال اضافه ميشود. جعفر دهقان برادر او و مصعببن زبير است. بهنوش طباطبايي هم عروس كوچك خانواده زبير است. محمد صادقي هم كه او را با مامون «ولايت عشق» ميشناسيم در اين قسمت به عنوان بار ابن زبير و با نام ابنكامل اضافه ميشود كلا از اين قسمت ريتم و فضاي سريال تندتر و اكشنتر شده و درگيريهاي بزرگ آغاز ميشود. عبداللهبن زبير پسر زبير معروف است كه در مكه ادعاي خلافت كرده. در اين قسمت ما از كوفه جدا شده و به مكه ميرويم و كعبه را ميبينيم چون مختار بعد از رهايي از زندان كوفه به مكه ميرود چون آنها ادعاي خونخواهي حسين(ع) را كردهاند. اولين جنگ بزرگ سريال دو قسمت بعد شروع ميشود. جنگ و محاصره مكه توسط سپاه شام، يزيد، حسينبن نمير (سيامك اطلسي) را به مكه فرستاده. در قسمت 14 جنگ را خواهيم ديد و رشادت مختار، سپاه شام را عقب ميبرد. در همين قسمت، كعبه توسط منجنيقهاي شام گلوله باران شده و آتش ميگيرد.
قسمت 15 تا21: اي عمو! آب چه شد؟
قسمت 15 يزيد ميميرد و محاصره برداشته ميشود. مختار كه ميبيند آبش با آل زبير در يك جو نميرود به كوفه بر ميگردد. با مرگ يزيد، كوفه شلوغ ميشود و توابين قيام ميكنند. مختار قاطي آنها نميشود و كار آنها را سياسي ميداند.
دومين جنگ درقسمت 18 اتفاق ميافتد. جنگ عينالورده بين توابين و سپاه شام. اين تنها جنگ سريال است كه مختار در آن نقشي ندارد. جنگ با شكست توابين تمام ميشود. اين جنگ و جنگهاي سريال در بيابانهاي شاهرود فيلمبرداري شده. ميرباقري يكي از دراماتيكترين صحنههاي كربلا را در قسمت 21 آورده جايي كه ابراهيمبن مالك اشتر (حسن ميرباقري) ياد دوست دوران بچگياش عباس ميافتد. حدود 12 دقيقه ما صحنه شهادت حضرت عباس(ع) را در روياي ابراهيم ميبينيم. جالب است اگر تمام قسمتهاي سريال به موقع پخش شود اين قسمت از سريال درست شب شهادت امام رضا(ع) روي آنتن ميرود. ابراهيم با مختار پيمان ميبندد كه قيام كند و خونخواهي عباس (ع) و آل حسين(ع) را بكند.
قسمت 22تا 30: خون در برابر خون
آغاز قيام مختار از قسمت 22 است. دراين قسمت، ياران مختار با روشن كردن آتش روي پشت بامها قيام را با فرياد يالثارات الحسين (كجايند خونخواهان حسين) آغاز ميكنند. اين قسمت و قسمت بعدي صحنههاي نبرد و فتح گام به گام كوفه است. عمربن سعد از مختار امان ميگيرد. شمر و حرمله فرار ميكنند و ابن زياد به دربار شام ميرود. اما اصلا نگران نباشيد شمر 7 قسمت بعد يعني قسمت 29 و حرمله قسمت بعدي آن كشته ميشود. قسمتهايي كه در فروردين سال 90 خواهيم ديد.
قسمت 30 تا 40: موسم جنگهاي بزرگ
صبركنيد هنوز سه جنگ بزرگ مانده، جنگهايي كه ديگر در بهار و تابستان 90 روي آنتن ميرود.
جنگ مختار با ابن زياد. جنگ مختار با آل زبير و جنگ مختار با سپاه شام. همزمان باز هم كوفيان طبق معمول كم ميآورند و مختار را تنها ميگذارند. در اين قسمتها ميتوانيم يكي ديگر از اتفاقات غيرمنتظره را ببينيم. حامد حدادي بسكتباليست مليپوش ايران با گريمي عجيب جزو سپاه آل زبير است. مختار در اين قسمتها گرد پيري رويش نشسته و آخر سرهم توسط جعفر دهقان (مصعيبن زبير) در كوفه شهيد ميشود. با اين اوصاف 40 قسمت مختار فراز و نشيب زيادي دارد كه بايد تا سكانس آخر آن را تعقيب كرد.
نظرات شما عزیزان: